My_Space
لحظه اي در کنار من شاد بودن
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My_Space و آدرس mahpay.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





کارمند تازه وارد :

مردی به استخدام یك شركت بزرگ درآمد.

در اولین روز كار خود، با كافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یك فنجان قهوه برای من بیاورید.»

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با كی داری حرف می زنی؟»

كارمند تازه وارد گفت: «نه»

صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره.»

مدیر اجرایی گفت: «نه»

كارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشتد.

مصاحبه شغلی :

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت از مهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»

مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.»

مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه كامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیك و مدل بالا چیست؟»

مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می كنید؟ »

مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع كردی»

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:7 ] [ محمد حسن ماه پي ]



اگر من هنوز ازدواج نکرده ام…
تتقصير ساعت کاري ام است که صبح خروسخوان مي روم و صلاة ظهر مي آيم و شانس ديده شدن را از دست مي دهم!

تتقصير خواهرم است که از شوهرش طلاق گرفت و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود!

تتقصير بابا است که آن قدر پول ندارد که چشم ملت در بيايد!
تتقصير مامان است… مگر نمي گويند مادر را ببين دختر را بگير؟!
تتقصير پسرعموست که نفهميد عقد دختر عمو و پسرعمو را در آسمان ها بسته اند!

تتقصير استادمان است که جلوي همه به من ابراز علاقه کرد و باعث شد ديگر کسي جرات نکند از من خواستگاري کند!

تتقصير مادر شوهر عمه است، مي دانم که بختم را او بسته!
تتقصير پسر همسايه دست راستي است که به خودش اجازه داد از من خواستگاري کند!
تتقصير پسر همسايه دست چپي است که به خودش اجازه نداد ازمن خواستگاري کند!

تقتقصير تلويزيون است که توي همه سريال هايش همه جوان ها ازدواج مي کنند و اصلا به مشکلات ما جوان هاي ازدواج نکرده نمي پردازد!
تتقصير مطبوعات است که توي مطالبشان همه ج;وان ها از هم طلاق مي گيرند و مردم را نسبت به ازدواج بدبين مي کنند!

تتقصير دولت است که فکري براي حل بحران ازدواج جوان ها نمي کند!
تقصير مجلس است که به جاي سربازي اجباري، پسرها را مجبور به ازدواج اجباري نمي کند!
تتقصير مردم است که انقلاب کردند و باعث شدند مدارس مختلط جمع بشود!
تتقصير رييس جمهور است که نمي آيد مرا بگيرد براي پسرش!!؟!

تتقصير عراق است که کلي از پسرهاي آماده ازدواج ما را به کشتن داد!
تتقصير هلند است که همجنس بازي را رواج داد تا مردها ديگر نيازي به زن گرفتن نداشته باشند!
تتقصير انگليس است، اين که اصلا گفتن ندارد. همه مي دانند که هميشه و همه جا کار، کار انگليس است!
تتقصير سازمان ملل است که روي سردرش نوشته شده"بني آدم اعضاي يکديگرند" اما مشخص نکرده که مثلا من جيگر کي هستم؟!

تتقصير کره زمين است که جوري نچرخيد که من و نيمه گمشده ام به هم برسيم!
تقتقصير قمر است که روز به دنيا آمدن من در عقرب بوده

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:6 ] [ محمد حسن ماه پي ]

۱۸ الی ۲۰ سالگی: حداقل لیسانس داشته باشد،قدبلند،*خوش بر و رو،* خوش تیپ،* خوشمزه!،* پولدار،*دارای ماشین (حداقل ۲۰۶)،*ترجیحا خارج رفته.

۲۱ الی ۲۴ سالگی: حداقل فوق دیپلم داشته باشد،*قد متوسط هم اشکال ندارد، قیافه چندان مهم نیست، تیپ معقولانه، بداخلاق نباشد،*دارای ماشین (حداقل پراید)، خارج رفته *نرفته فرقی ندارد.

۲۵ الی ۲۹ سالگی: مدرک تحصیلی چندان مهم نیست،*کار داشته باشد کافیست، قدش خیلی کوتاه نباشد ترجیحا، مهم سیرت است نه صورت!، آدم نباید ظاهربین باشد،* دست بزن نداشته باشد همین، ماشین نداشت اشکال ندارد ولی قول بدهد بعدا بخرد.

۳۰ الی ۳۵ سالگی: مدرک اصلا مهم نیست فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد کفایت می*کند، کار داشته باشد، قدش اصلا اهمیت ندارد،*مهم فهم و شعور است.

۳۶ الی ۴۰ سالگی: کار داشته باشد کافیست،*فهم و شعور هم ترجیحا داشته باشد.

۴۱ الی ۵۰ سالگی: مذکر باشد کفایت می*کند!۵۰ الی آخر: در حال حاضر مشترک مورد نظر در دسترس نمی*باشد/ نو ریسپانس تو پیجینگ!

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:5 ] [ محمد حسن ماه پي ]

حسابدار : کسی است که قیمت هر چیز را میداند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.

بانکدار : کسی است هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را می خواهد.

مشاور : کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.

سیاستمدار : کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.

اقتصاددان : کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.

روزنامه نگار : کسی است که ۵۰% از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و ۵۰% بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.

ریاضیدان : مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهی می گردد که آنجا نیست.

هنرمند مدرن : کسی است که رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را می فروشد.

فیلسوف : کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.

استاد : کسی است که کاری ندارد ولی حداقل می داند چرا.

روانشناس : کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.

معلم مدرسه : کسی است که عادت کرده فکر کند که بچه ها را دوست دارد.

جامعه شناس : کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند ، او به مردم نگاه می کند.

برنامه نویس: کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:5 ] [ محمد حسن ماه پي ]

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد  حرکتی کرد  که دورش کند اما کاغذی را  در دهان سگ  دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین " . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود  سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت  .سگ هم  کیسه راگرفت و رفت .

 

قصاب که کنجکاو شده بود و از  طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد .

 

سگ  در خیابان  حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید . با حوصله ایستاد تا  چراغ سبز شد و  بعد از خیابان رد شد.قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو  حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند .

 

اتوبوس آمد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت .صبر کرد تا اتوبوس بعدی آمد   دوباره شماره آنرا چک کرد   اتوبوس درست بود سوار شد.قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.

اتوبوس در حال حرکت به سمت  حومه شهر  بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش.

 

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید .گوشت را روی پله گذاشت و   کمی عقب رفت و خودش را به در  کوبید اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.

 

سگ به طرف محوطه باغ رفت   و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

 

مردی  در را باز کرد و شروع  به فحش دادن  و تنبیه  سگ کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است  .این باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گقت:تو به این میگی باهوش ؟این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه !!!

 

نتیجه اخلاقی :

 

اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است . سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است.

پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:4 ] [ محمد حسن ماه پي ]

سال ۱۲۳۰ :

مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!

زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!

مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…

زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …

سال۱۳۸۰ :

مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )

سال ۱۴۰۰ :
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:4 ] [ محمد حسن ماه پي ]

- مشروط شوید. مشروطی را برای دانشجو ساخته اند نه رئیس دانشگاه و اساتید. هیچکدام همه واحد های خود را پاس نکنید. از حد مجاز مشروطی و ترم های مجاز حضور در دانشگاه نهایت استفاده را ببرید. مطمئن باشید بیرون از دانشگاه هیچ خبری جز رفتن به سربازی و بعد از آن بیکاری وجود ندارد. حداقل وقتی که در دانشگاه حضور دارید به عنوان یک دانشجو شناخته می شوید نه یک بیکار.
تا دوران تحصیلتان تمام نشده در دانشگاه عاشق شوید و ازدواج کنید. چون اگر دانشگاهتان تمام شود هیچکس حاضر نیست با یک آدم آس و پاس بیکار ازدواج کند.

- جزوه های خود را مرتب و منظم بنویسید شاید فرجی شد و کسی برای گرفتن جزوه به شما مراجعه کرد و بختتان باز شد وگرنه بعد از تمام شدن دانشگاه بخت ازدواج را از دست خواهید داد.

- یکی از راه های گرفتن نمره درس خواندن است. برای گرفتن نمره راه های دیگری هم وجود دارد. یکی از ساده ترین این راه ها پاچه خواری است. اکثر دانشجویان و به خصوص شاگرد اول ها نمره خود را از این طریق به دست می آورند. راه دیگر گرفتن نمره، جنس مخالف بودن است که در این روش نیازی نیست شما کار خاصی انجام دهید. نمره خود به خود برای شما منظور می شود.تهدید استاد به پنچر کردن ماشینش، مظلوم نمایی و بهانه مریضی و فوت اقوام درجه یک و دو و پیدا کردن آشنا و استفاده از بند پ روش های دیگر گرفتن نمره است که در مواقع لزوم توصیه می شود.

- در فعالیت های فوق برنامه شرکت کنید. شما با درس خواندن فوقش یک لیسانسه بیکار می شوید. اما با شرکت در برنامه های فوق برنامه استعداد های هنری و غیر هنری خود را کشف و استعداد های هنری خود را خنثی و استعداد های غیر هنری خود را ضبط و بعد از فارغ التحصیل شدن به کار می بندید.

- به تمام همکلاسی های خود پیشنهاد ازدواج بدهید و بعد از فارغ التحصیلی با دختر خاله پدرتان ازدواج کنید. با این کار هم مدت مدیدی چند نفر را سر کار گذاشته اید و آمار بیکاری را در کشور کاهش داده اید و هم باعث بالا رفتن اعتماد به نفس چند نفر شده اید و هم روابط فامیلی را تقویت کرده اید.

- با گرفتن پایین ترین مدرک، دانشگاه را رها کنید. هرگز از یک سوراخ دوبار گزیده نشوید. ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری یک اشتباه بزرگ است هر وقت تحصیل را رها کنید و به کار اصلی خانوادگیتان برگردید، سود کرده اید. با ادامه تحصیل شما یک فوق لیسانس و یا دکتر بیکار خواهید شد که دیگر نمی توانید سرتان را پیش در و همسایه بلند کنید. پس تا دیر نشده به فکر یک کار نان و آب دار باشید.

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:4 ] [ محمد حسن ماه پي ]

بعد از حذف يارانه ها:

کپي برداري ايراني:

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:3 ] [ محمد حسن ماه پي ]

پرسش و پاسخ های زیر در ادامه ی سلسله نگاههای "عمیق و دقیق" تهیه شده و سعی دارند به ابهامات سوانح هوایی کشورمان پاسخ دهند. امید که مفید واقع شوند!

* مقصر اصلی سقوط بوئینگ در نزدیکی ارومیه چه کسی بود؟

مسافران، بله مسافران! آنها خلبان را شیر کردند که: "بابا کارت درسته! تو می تونی! بذ بره!"



* میزان سقوط هواپیما در ایران در مقایسه با دنیا چگونه است؟

خیلی کم است، خیلی کم! اگر شما در یک دوره ی زمانی تعداد سوانح هوایی همه ی کشورهای دنیا را با هم جمع بزنید و با سوانح هوایی ایران مقایسه کنید بر شما هم معلوم می شود کشور ما یکی از امن ترین خطوط هوایی را دارد!



* بوئینگ سقوط کند بهتر است یا توپولوف؟

معلوم است بوئینگ! هم بهتر سقوط می کند چون لااقل چند نفری زنده می مانند و هم می توان به سرعت تقصیر را گردن تحریم ها انداخت!



* عمر مفید یک هواپیما چقدر است؟

از زمان تحویل تا سقوط!



* تعمیر هواپیما مهمتر است یا انجام بازدید های دوره ای آن؟

بازدید های دوره ای توطئه ای است برای فروش بیشتر لوازم یدکی و توسط غربی ها طراحی شده است! هواپیما را تا خراب نشده نباید دست زد!



*اگر خلبان پس از یک سانحه ی هوایی زنده بماند خوب است یا بد؟

خوب نیست چون راحت نمی شود گفت علت سانحه اشتباه انسانی (خلبان) بوده است.



*نام جعبه ی سیاه از کجا آمده است؟

چون جعبه ی سیاه وقتی به درد می خورد که هواپیما سقوط کرده و فاجعه ای غمبار بوجود آمده، آن را هم رنگ لباس بازماندگان ساخته اند.



*نقش استکبار جهانی در سقوط هواپیماها چیست؟

این هواپیماها همه ساخت استکبار جهانی است و علت سقوط آنها هم به خاطر توطئه ی آنهاست.



*از اتوبوس استفاده کنیم بهتر است یا هواپیما؟

اتوبوس در کسری از ثانیه با کامیون روبرو شاخ به شاخ می شود و مسافران متوجه آن نمی شوند اما هواپیما تا از آن بالا بیفتد پایین مسافران بینوا هفت بار می میرند و زنده می شوند.



* چه باید کرد؟

مسافران باید قبل از سوار شدن به هواپیما از سالم بودن آن مطمئن شوند و این قدر به خلبان برای آتیش کردن و راه افتادن فشار نیاورند!

منبع:وبلاگ ناصر مردانی

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:2 ] [ محمد حسن ماه پي ]

تقوا یعنی این که 6 تا دانشجو دخترت پایین برگه امتحانیشون شماره موبایلشون را برات بنویسن و بگن استاد همه جوره در خدمتیم و تو حتی یک شماره را یادداشت نکنی !
ایثار یعنی این که همه برگه ها را یکجا تحویل معاون آموزشی بدی !
افسوس !یعنی حالتی که وقتی معاون آموزشی بهت زنگ میزنه وبرای چند تا از خوشگلترین اون 6 تا ازت نمره قبولی میخواد

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:2 ] [ محمد حسن ماه پي ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 13 صفحه بعد
.:Design by:Mahpay :.

درباره وبلاگ

اين وبلاگ به جمع آوري مطالب جالب و سرگرم کننده براي شما ميپردازه اميدوارم خوشتون بياد
امکانات وب
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت