My_Space

My_Space
لحظه اي در کنار من شاد بودن
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My_Space و آدرس mahpay.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد كه پسرش با یك هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میكند. كاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.

او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث كنجكاوی بیشتر او می شد. مسعود كه فكر مادرش را خوانده بود گفت : " من میدانم كه شما چه فكری می كنید ، اما من به شما اطمینان می دهم كه من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم‎ . "
حدود یك هفته بعد‎ ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : " از وقتی كه مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فكر نمی كنی كه او قندان را برداشته باشد ؟‎ " "خب، من شك دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎."
او در ایمیل خود نوشت‎ : مادر عزیزم، من نمی گم كه شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم كه شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است كه قندان از وقتی كه شما به تهران برگشتید گم شده‎ . " با عشق، مسعود
روز بعد ، مسعود یك ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود‎ : پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضمن نمی گم كه تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است كه اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا كرده بود‎. با عشق ، مامان

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 11:48 ] [ محمد حسن ماه پي ]

.:Design by:Mahpay :.

درباره وبلاگ

اين وبلاگ به جمع آوري مطالب جالب و سرگرم کننده براي شما ميپردازه اميدوارم خوشتون بياد
امکانات وب
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت